قصه یک سفارش معمولا از تماسی خارج از استودیو شروع می شود، اما استودیو است سعی می کند تا در بعضی شرایط پیشنهاد خودش را بی مقدمه به کسب و کار و یا سازمان فرهنگی ارائه دهد. وقتی به استودیو است تماس می گیرید، شما در ابتدا با خانم پگاه سیفی مدیر استودیو در تعامل قرار می گیرید تا بریف و اطلاعات اولیه را به ما بدهید. خانم سیفی خواسته شما را هر چقدر نادقیق باشد را به شکل دقیقی در می آورد. پس شاید گاهی اوقات سفارش دهنده جلسات اولیه را به مثابه یک تراپی برای پروژه خودش در نظر بگیرد و هر چه فکر میکند را بگوید. بعد از آن در استودیو است حرف های شما سر و شکل یک سفارش عینی پیدا می کند. ما به دقت تمام خواسته هایتان را در جلسات خلاقیت و بریف تبدیل به پیشنهاد مناسبی برای شما می کنیم.
معمولا استعداد ها میل به پنهان شدن دارند چون حس می کنند آنطور که باید درست دیده نمی شوند. اما اجازه بدید تا به شما بگوییم که ایمیل استودیو محل مناسبی برای ارتباط یک استعداد با استودیو است است. وقتی نمونه کار های خود را ارسال کردید، مطمئن باشید آنها با دقت دیده می شوند، چون ما عاشق کار کردن با استعداد ها هستیم و برای هر کاری حتی جزیی سراغ یک حرفه ای یا فرد مستعد در آن زمینه می رویم.
همه دانشجوهایی که به هر شکل به تناسب دریافت هنری که از ما داشته اند برای انجام پژوهش، آشنایی با کسب و کار، مشورت در پایان نامه و اجرای یک پروژه می توانند به استودیو است بیایند و با ارسال ایمیل یک قرار ملاقات صمیمانه برای خودشان فراهم کنند.
روزهای باز برای همه ( تور استودیو)
اگرفکر می کنید قرار است به دیزنی لند بیایید کور خوانده اید. ما یک روز در ماه به تناسب تقاضا یک تور آشنایی با استودیو تنظیم می کنیم که در آن با نفرات و پروژه های استودیو و همینطور پروسه کار در اینجا آشنا می شوید. این تور مناسب افراد و کسب و کار هایی است که می خواهند همکاری طولانی مدتی با ما داشته باشند و احساس می کنند برای یک قرار طولانی به اطلاعات بیشتر و از نزدیکی نیاز دارند. ما در روزهای باز به همه سوالات شما تا آنجا که همه می دانیم دیگر بس است پاسخ می دهیم.
شما با پروسه کار و بریف و بسیاری دیگر از ملزومات همکاریمان هم آشنا می شوید.
حضور در کمپین و چالش های اجتماعی فارغ از حس زیست در جامعه و هم نفسی با زندگی روزمره محل بروز عقاید ما هم هست.
استودیو برگزیده سال در بینال سرو نقرهای نود و هشت (دوسالانه انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران)
پنجره استودیو است مستقیما رو به دماوند باز می شود و اگر آلودگی هوای تهران مثل یک روز عادی باشد، می توانید به این کوه در هر روز سال خیره شوید و منظره ای متفاوت از همیشه ببینید.
گه همچو یکی پر آتش اژدرها
گه همچو یکی پر آب پرویزن
شرط در استودیو است بودن است.
اگر به تاریخ هنر علاقه دارید موضوع گپ های شبانه های ما با هم را فراهم کرده اید. در صورتی که مطلبی در این باره نوشته اید برای ما ارسال کنید تا ما آن را به اشتراک بگذاریم.
ایرانی بودن یعنی توجه به همه ابعاد ایرانی بودن. در حال حاضر ما خوشنویسی ایرانی را گرفته ایم تا آرام آرام بقیه این سرزمین را هم اکتشاف کنیم. هنوز از پس قطعه کج خلقم میرزا غلامرضا بر نیامده ایم، باشد که این قطعه و باقی را هم بتوانیم بفهمیم.
این کلمه در همان سال اول استودیو از دل ترکیب هزار کلمه بیرون آمد. برای ما این کلمه یعنی دیوانگی هایی که فقط یک دیوانه ممکن است از ما بخواهد تا آن را توضیح دهیم.
اگرچه برایش می میریم ولی خوب ازشم جون میگیریم.
این شعار قدیم تر های ما بود و حالا هم اگر دستمان را بگیرید ممکن است ارتعاشش شما را هم بگیرد.
یکی از فعالیت های جانبی استودیو است نوشتن مقالات علمی ترویجی در حوزه فرهنگی است که در رسانه های مختلف منتشر شده اند. تعدادی از آن ها را اینجا می توانید بخوانید.
همه کارهایی که انجام می دهیم در جهت ایده یابی را نمی توانیم یکجا جمع کنیم اما خلاصه ای از آنها را پشت هم می گوییم:
طوفان ذهنی brain storming
طوفان بازی game storming
پیش فرض ها
نقشه برداری ذهنی
رویا پردازی
باز تعریف فرصت ها
خواسته اندیشی wishful thinking
فکر نویسی brain writing
شش کلاه تفکر six thinking hats : کلاه سفید، قرمز، سبز، سیاه، زرد و آبی
درنگ خلاقانه creative pause
مهندسی معکوس
پیوند اجباری firced connection
طوفان نقش ها
چرا
p.m.i
شکوفه نیلوفر
تجزیه تحلیل مورفولوژِیک
دلفی
استخوان ماهی
سینتیکس
تصویر سازی با محرک تصویری
پیش نویس zero draft
آسمان آبی
تسهیلگر
روش های بیشتر جانبی
هم اندیشی جابجایی teleporting storming
هم اندیشی تصور figuring storming
پر کردن شکاف mind the gap
تغییر خصوصیات و ویژگی های خود changing your attributes
روش تخیلی superstorming
اثر مدیچی medici effect storming
کورنویسی blind writing
ما از طوفان ذهنی شروع می کنیم. جایی که در اون قضاوتی وجود ندارد و همه چیز با طرح یک پرسش شروع میشود. الکس آزبورن مالک طوفان ذهنی میگوید چند پرسش مطرح کردن سم است. فقط بگویید: یعنی چطور میتوانیم…؟ بعد با روش مالکیت جمعی ایده ها را بیرون می ریزیم. اینجا هیچ کس صاحب ایده خودش نیست. انقدر ایده ها ترکیب می کنیم تا ایده بهتری از دل آن بیرون بیاید. از نظر ما دیوانه کننده ترین ایده ها می توانند عالی باشند و قابل استفاده کردن آنها باید جای دیگری اتفاق بیفتد و الان وقت این کار نیست. انتقاد نداریم و سعی میکنیم تعداد ایده ها در این مرحله بینهایت باشد و کیفیت آنها الآن اندازه گیری نمی شود. در این جلسات حواسمان به زمان هست و این محدودیت را تسهیلگر جلسه به ما گوش زد می کند. تسهیلگر جلسه فوق تخصص ساختن فضای مثبت این کار است
معلومه که این ترکیبی از brian storming و gamification برای این کار هم از قصه پردازی استفاده می کنیم و هم از روش تنگ ماهی. در قصه پردازی همه شرکت کننده های جلسه را به هیجان می آوریم تا قصه ای بگویند. قصه ها مولفه های داستان را دارند، غافل گیرمان می کنند و می توانند یک تصویر منسجم از ایده ما بسازند. اگه جمعیتمون خیلی زیاد شود دو حلقه می شویم و با روش تنگ ماهی عمل می کنیم، یعنی حلقه اول فقط می گویند و حلقه دوم فقط می نویسند و در سکوت گوش می دهند
- scamper
- جایگزینی (Substitute)
- ترکیب (Combine)
- مناسب کردن (تطبیق دادن-سازگارکردن) برای یک هدف دیگر (Adapt)
- اصلاح (Modify)
- کاربرد دیگر (Put to Another Use)
- حذف (Eliminate)
- وارونه کردن (Reverse)
این آقای الکس آزبورن خودش این 6 تای بالا رو ساخته اما باب ابرل اون ها رو مرتب و جمع و جور کرده اسن. خیلی ساده است در ادامه ی جلسات از این 6 شیوه برای ایده هایتان و پختن اونها استفاده کنید.
روش کار این است که باید با جدیت تمام از دل این 6 شیوه مفاهیم و سوالاتی برای ایده خودتان بسازید.
مثلا ما می گوییم اگه دقیقا بر عکس انچه الان گفتیم را انجام بدیم چی میشه؟ (وارونه سازی) یا مثلا آیا همین ایده را می توان جای دیگری استفاده کرد و یا این محصول را یجور دیگه به کار برد؟ (کاربرد دیگر) در طرح ما چه نقطه قوتی هست که باید آن را برجسته کنیم و یا مخفی ؟ (اصلاح) چه چیزی در ایده ما وجود دارد که با حذف آن هیچ چیزی تغییر نمی کند؟ (حذف) در فلان بخش ایده و یا طرح ما چه چیزی می توان قرار داد و یا اگر حسمان را تغییر دهیم چه بخش هایی قابل تغییر است؟ (جایگزینی) این ایده را چطور می شود برای یک هدف دیگر در استراتژی تبلیغ مورد نظرمان استفاده کنیم (مناسب کردن برای یک هدف دیگر)
به همین راحتی نخی که به دستتون افتاده رو ول نکنید و از الان تا همیشه نقثش یک چکش کار حرفه ای را بازی کنید.
لعنت به پیش فرض ها، همه را پشت در اتاق جلسه می گذاریم و بعد وارد می شویم. باید مثل آدم و حوا برهنه و بدون هیچ ابزاری با دنیای ایده ها مواجه شویم. اگر پیش فرض ها در پروژه شما غلبه دارند برای محصول و تجارتی که می خواهید ایده یابی اش را انجام دهید تعداد زیادی فرضیه جدید بسازید انقدر که همه ابعاد را در بر بگیرد. تمام باور های موجود در استراتژی و مشتری و مواد ساخت و … را دوباره به چالش بکشید.
این روش متعلق به تونی بوزان است که در کتاب از کلمات استفاده کن در سال 1972 معرفی شد و باعث می شود ایده ها را به هم وصل کنیم و تصور درست تری از آنها بسازیم و فرآیند ایده پردازی تسهیل شود. از تیم خلاقیت خودمان می خواهیم برای هر پروژه ایده هایشان را در یک صفحه بزرگ بنویسند و آنها را به هم وصل کنند با این کار و ترکیب آنها چیزهای جدید و جذابی خلق می کنیم.
می دانیم که چقدر با این روش دشمنی وجود دارد اما واقعا برای نوشتن کپی رایتینگ کمک کننده است. البته باید مراقب پیوند های عاطفی که در این روش می شود باشید چرا که عاشق رویاهایی می شوید که برای ساخت آن دردسر های زیادی وجود دارد. بنابراین تسهیلگر جلسه باید رویای افراد تیم خلاقیت را نهایتا به شکل واقعیت های قابل اجرا هدایت کند.
گزاره اولیه هدفتان که فرصت شماست را بنویسید و بعد سه کلمه از این گزاره را انتخاب کنید و با این کلمات پرسشی برای آن ها جایگزین پیدا کنید.
چه کسی ؟ چه چیزی؟ چه وقت؟ کجا؟ چرا؟ چطور؟
حالا سه فهرست عجیب عجیب دارید که می توانید کلمات این سه ستون را در متن گزاره اولیه هدف قرار دهید. دیوانه کننده است اما گاهی از دل آن چیز های بسیار طلایی بیرون می آید.
اینجا همه خواسته های غیر معقولمان را می نویسیم و بعد از طوفان ذهن کمک می گیریم و روش هایی برای اجرای آن پیدا می کنیم. این روش مناسب تولید است از تولید محصول بگیرید تا فیلم و اجرای یک طرح محیطی.
این روش شهره به انعطاف و تطبیق با سایر روش هاست. به یک صفحه بزرگ نیاز دارید تا همه فکرتان را روی آن بچسبانید و همه نفرات باید برگه همه را بردارند بخوانند و باز بنویسند و بچسبانند. نهایتا مدیر جلسه برد را چک می کند. تا اینجای کار به لحاظ زمانی می توان یک برتری برای این روش پیدا کرد، یعنی نا محدود بودن زمان و عدم نیاز حضور همه در طول این فرآیند. مثلا ما خودمان گاهی تا قبل از شروع یک جلسه اینکار را می کنیم تا همه درگیر موضوع شوند و برای شروع جلسه آماده. بعد در جلسه نهایی با مدیریت یک نفر ایده ها بررسی می شود. اینطوری نگران حضور همه هم نیستیم چون نظرات مختلف همدیگر را در یک پروسه غیر حضوری خوانده ایم و آزادانه نظرات خودمان را هم گفته ایم.
دقیقا شبیه یک مهمانی در شرایط وخیم است. وقتی چیزی به ذهنتان نمی رسد و اصطلاحا قفل کرده اید، سعی کنید با خوش گذرانی کامل بدترین ایده ها را بگویید، چیزهایی که اصلا نباید گفت و یا به آنها فکر کرد. می بینید که خیلی زود اوضاع وخیم به یک شرایط سازنده و خلاق تبدیل می شود.
درود به آقای ادوارد دبونو با این روش بازی جذابش که شرکت هایی مثل زیمنس و بویینگ و موتورولا ازش استفاده می کنند. هر گاه اختلالی در کار ایجاد شد از این روش استفاده کنید. بر سر هر کس کلاهی بگذارید و آن شخص باید متناسب شخصیت آن کلاه شروع به بازی در نقش متفکری با آن خصوصیت کند.
کلاه سفید: یک فرد خنثی است و فقط واقعیت های بدون قضاوت و ارزش گذاری را در نظر می گیرد مثل کامپیوتر Object
کلاه قرمز: او دارای یک بینش هیجانی است و از احساسات و عواطفش و جنبه های غیر استدلالی کمک می گیرد. Intuitive
کلاه سبز: او خلاق است و سراغ فکر های تازه می رود. او تحرک را به جای داوری قرار می دهد تا از یک فکر برای جلو رفتن به فکر دیگری استفاده کند. Creative
کلاه زرد: او یک خورشید مثبت اندیش است و برای هر اتفاق منفی هیچ ارزشی قایل نیست و تنها به فوائد هر چیز توجه می کند. Positive
کلاه سیاه : او بد بین است و نقاط منفی را برجسته می کند. او متخصص سوال های منفی است. او خطاهایی را نشان می دهد که هیچ کس نمی بیند. Negative
کلاه آبی : از بالا کنترل و نظارت می کند و مشخص کردن اولویت ها از خصوصیات اوست. همه جانبه می بیند، مانند یک رهبر ارکستر یا کارگردان. Process
حالا هر کس به تناسب کاراکتر کلاهش باید با موضوع جلسه مواجه شود. در ضمن می شود که جلسه را دفعات مختلف با نقش های مختلف برای هر کس برگزار کرد.
دبونو در کتاب خلاقیت جدی این موضوع را پیشنهاد داده است و شاید همه ما فایده آن را از نزدیک لمس کرده ایم. با تاُکید بر تفکر فعال به جای تفکر انفعالی پیشنهاد می شود گاهی یک وقفه و استراحت کوتاه به خودتان بدهید و دوباره سراغ مسئله ای که پیش رو دارید بروید.
سال 1992 استیون روگلبرگ و جنت بارنز فارل و چارلز لووه یک روش چند مرحلهای و گروهی را پیشنهاد دادهاند. در بسیاری از مواقع وقتی در تیم خلاقیت کمبود منابع انسانی و درگیری نفرات تیم مانع از تشکیل جلسه با همه آنها از ابتدای فرآیند می شود، بسیار مؤثر است. ما خودمان وقتی ایده ای که قبلا شکل گرفته را می خواهیم پیش ببریم از این روش استفاده می کنیم.
مرحله اول قبل از جمع شدن همه، آنها را در جریان مسئله قرار دهید و زمان بدهید تا به موضوع فکر کنند.
مرحله دوم یک هسته دو نفره تشکیل بدهید تا در مورد آن مسئله بحث کنند.
مرحله سوم شخص سومی را به هسته مرکزی اضافه کنید. او ایده هایش را برای دو نفر اول شرح می دهد و نظرات و ایده های آنها را هم می شنود. سپس هر سه وارد بحث می شوند.
مرحله چهارم نفر چهارم اضافه شده و فرآیند تکرار می شود.
مرحله پنجم سپس وقتی همه نفرات این پروسه را طی کردند وقت تصمیم گیری برای ایده است.
این روش کمی وقت گیر است و خود ما گاهی به صورت غیر پیوسته از آن استفاده می کنیم.
روی کاغذ چیزی را مینویسیم و به بغل دستی می دهیم. او چیزی به آن اضافه میکند و به بغل دستیاش می دهد. همه نظراتشان را مینویسند و در مورد نظر همه چیزی اضافه می کنند.
حالا آنها را می خوانیم و در مورد آنها بحث می کنیم. پروسه لذت بخشی است و سرانجام اولین نوشته ها تا به دست آخرین نفر برسد چیز عجیبی می شود.
همه چیز را در فرآیندی وارونه تصور کنید. مثلاً به جای اینکه مشکلی را حل کنید به این فکر کنید آن مشکل را چطور بوجود بیاورید و باور کنید گاهی کلید حل مسئله شما در دل این روش است.
این تکنیک بسیار جذابی برای کمپین های تبلیغاتی و فریم های تبلیغاتی است. بارها دیده اید که ایده بسیاری از فریم ها و کمپین های تبلیغاتی از ترکیب اجباری دو چیز بسیار دور از هم ایجاد شده اند. آنچه پدید می آید یک چیز بسیار جذاب خواهد بود. البته توجه کنید همیشه استعاره و توانایی استفاده از آن کلید اصلی در تمام روش های ترکیب کننده است.
این روش تکمیلی برای طوفان ذهنی است و شبیه به شش کلاه در اینجا شما با گرفتن نقش های مستقل و متمایز از هم با نگرش متفاوت و متمایزی با مسئله پیش رو مواجه می شوید. این تکنیک در سال 1985 معرفی شد و یکی از کاربرد های آن هدف گذاری تمام اعضای گروه است.
این تکنیک مغز شما را منفجر می کند، باید مثل کودکان دائما بگویید چرا؟ چرا؟ فقط خدا می دونه آخر این همه چرا به کجا می رسه، فقط دست از سؤال برندارید.
در این روش اول فقط به نکات مثبت می پردازید و سپس به نکات منفی و سپس به نکات خنثی و لیستی از آنها فراهم می کنید. این کار برای ما همیشه در تکمیل کار و در کنار فرآیند ایده یابی به کار گرفته شده است و نتایج بررسی این لیست در هر مرحله از کار کمک می کند تا به همه جوانب در هر لحظه توجه کنیم. در ضمن این لیست در طول فرآیند کار همیشه قابل گسترش است.
این روش همه چیز را پیرامون یک هسته مرکز شکل و شرح می دهد. این روش برای تیزر های تبلیغاتی بسیار مناسب است. ایده جنینی را بنویسید و هرچه بعد از آن برای گسترش آن ایده به ذهنتان می رسد را مانند برگ های شکوفه نیلوفر به دور هسته مرکزی آن خوشه بزنید و گسترش دهید. بعد از آن می بینید کدام گلبرگ ها مناسب ایده جنینی شما هستند.
برای ما در بسیاری از موارد در طراحی لوگو ها این روش بسیار کاربرد داشته است. البته این روش تنها به ریخت شناسی ظاهری توجه ندارد و همه ابعاد را می تواند در نظر بگیرد. اول از همه همه سطوح و ابعاد مختلف موضوع را شناسایی و فهرست می کنیم.
از شکل ظاهر گرفته تا کاربرد و خواص و فواید و وضعیت مشتری و بازار و….
حالا همه این ها را بر یک دایره متحد و المرکز بنویسید و با چرخاندن آن دایره و از مقایسه و ارتباط مفاهیم و اشکال جفت شده، ذهنتان را آماده دریافت چیزهای جدیدی کنید.
ما عاشق این روش هستیم. این روش سال 1964 توسط داکلی و هلمر خلق شد و به شما این آزادی را می دهد که شرایط طوفان ذهنی را برای نوابغی با فاصله زیاد از هم فراهم کنید. افراد حاضر در این فرآیند دور یک میز گرد نمی آیند و در مقام پاسخ گو به سوالات شما هر جا که باشند به شما کمک می کنند. در این روش توانایی کنترل و دقت در خلق پرسش از اهم وظایف شماست. باید پرسش هایی دقیق در تنظیم کنید و برای افراد مختلف ارسال کنید و با بررسی پاسخ آنها اهداف خودتان را رقم بزنید. معمولا این روش بی نام است تا هرکس بدون نگرانی به سوالات شما پاسخ بدهد و گاهی در چند نوبت اتفاق میافتد.
از این روش در آینده پژوهی و همینطور حوزه تحقیقات بینامتنی هم استفاده میشود.
.
….