ما را خواب نیست اگر خیالش نقش شیرینی نباشد. خوراک نیست اگر چاشنی اش از هند نباشد. نغمه ای نیست اگر به هزار ساز خوش ننواخته باشند. لحظه ای نیست اگر به هزار بهانه آن را جشن نگرفته باشند. برای ما هیچ چیز نیست مگر به غایت نیاراسته باشندش.

نطفه چون قلبش نتپد مرگش را حرجی نیست. چون قلب تپنده به جایی جا خوش کرد همه حیاتشان را از او می نوشند. رگ های این بدن در این سالها به قدر تپش این قلب رشد کرده است و چون حی بودن را به آزمون گرفتید، دستتان را بر ضربان این قلب بگذارید و گرمای آن را در آغوش بگیرید و در آن هضم شوید. قلبی که اینک اینجا می تپد زمانی در دل گالری های تهران و جهان طراحی گرافیک می نواخت و در دانشگاه سوره شکل می گرفت. پگاه سیفی برای همه است دوستی صمیمی است.